دلنوشته
دلم به یاد مدینه بهانه می گیرد
سراغ باغ گلی را شبانه می گیرد
چه حکمت است که چون نام فاطمه آید
برای گریه دل من بهانه می گیرد
دلم به یاد مدینه بهانه می گیرد
سراغ باغ گلی را شبانه می گیرد
چه حکمت است که چون نام فاطمه آید
برای گریه دل من بهانه می گیرد
غم هجرانت آنقدر سنگین است که
یک روز نه بلکه یک دهه
یک سال نه که هر سال
و هرسال دوبار سوگواری نیز
تسلی مان نمی دهد
خداوند به انسان دستوردادگندم نخور وقتی خورداولین سیلی خدابه اوبرهنه شدن بود
این نشان می دهدکه رهاکردن لباس سیلی خداست ن تمدن
امام صادق (ع) می فرمایند:
من به همراه پدرم به سوی مکه می رفتیم . اوقدری جلوتر ازمن حرکت می کرد.
وقتی به وادی ((ضجنان)) رسیدیم مردی(معاویه) جلوآمد که درگردن اوزنجیر هایی گذارده بودند
ومی کشیدندوقتی به من نزدیک شدطلب آب کرداما پدرم فریاد زداورا آب نده خداونداورا آب ندهد .ومردی دنبال اوبود
که آن زنجیرهارا کشیدودرپایین ترین نقطه جهنم انداخت
کمالات وجودی انسان
نویسنده:محمدشجاعی
چاپ سوم
کرانه های پاکی(خودسازی)
نویسنده کریم خطیبی